معنی قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته, معنی قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته, معنی rckx، sco mmck lcbi، omj;ctتi، fcاtcmoتi, معنی اصطلاح قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته, معادل قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته, قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته چی میشه؟, قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته یعنی چی؟, قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته synonym, قرمز، سرخ وورم کرده، خونگرفته، برافروخته definition,